جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

پروانه های رنگی

... من بهشون می گم پروانه های رنگی...
میدونین چرا؟ چون زود می میرن و هر دفعه نسلشون کم و کم می شه و تنها بخشی از اون حافظه رو به بچه هاشون منتقل می کنن! توی بعضی ها این پروانه ها اینقدر کم تولید مثل می کنن که فقط یادشون میاد، آره... اون دوره خوب بود...
بعضی هاشون دور شمع نیم سوز مغز پوچ، می گردن. اون وقت می گن ماها عاشقیم، غافل از این که این عشقشون، بختک زندگی سگی آدماست... خوشبختانه  یا بدبختانه توی مغز پوچ من یه لامپ مهتابی روشنه! شب پره های سمج دورش جمع می شن.
نمی دونم چرا هیچ وقت نتونستم کلید خاموش و روشن این لامپ مزخرف رو پیدا کنم! دست کم 40 وات مصرف برقم میاد پایین!!!! شاید اصلا اگه خاموشش کنم می شم یه موجود بی مصرف. چه اشکالی داره.
"س" ابله هم داره همینو بهم می گه... خاطرات مثله...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر