جستجوی این وبلاگ

۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

خط چشمک زن!


انگار دارم می‌نویسم تا از سرم نوشتن رو باز کنم! انگار دارم می‌نویسم تا یه چیزی بذارم تا بقیه بخوننش همین الان از پای یه نوشته پاشدم که انگار قرار به یکی بدمش اما نمی‌دونم اون کیه! دارم می‌نویسم تا شاید بگم منم هستم! نمی‌دونم چرا این حس مزخرف از روی سرم می‌گذزه که دارم اینکارو از روی اجبار انجامش می‌دم، منظ.رم همین نوشتنه! لحنم جوریه که انگار الان پشت یه ماشین تحریر قدیمی نشستم و یه سیگار گذاشتم گوشه لبم و به همتون دارم پوزخند می‌زنم و با خودم می‌گم اینا همون آدمایی هستن که صبح به صبح پشت دکه‌‌های روزنامه فروشی وای میستن و تیترای مسخره روزنامه‌ها رو وارسی می‌کنن! انگار خودم تازگیا به ابلهیت رسیدم!
می‌‌بینین که همش دارم ....کی فکرش رو می‌کرد که یه دفعه لحن نوشتارم این قدر عوض بشه! کی حتی یه لحظه هم می‌تونست تصور کنه کسی که اینقدر به زیبایی‌های اطرافش توجه می‌کرد الان اینجا پشت این کامپیوتر دیزلی بشینه و به راه رفتن انگشتاش رو کیبورد نارنجی رنگ نگاه کنه و بعد چمشش به او پوینتر چشمک زن دوخته بشه تا کلمات بعدیش به دستش برسه و اونارو بنویسه! انگار این پوینتر ابله ترین موجود روی زمینه! نه اتفاقا باهوش‌ترین و زیرک‌ترین موجود روی زمینه! چون آدمو به درون می بره و وادارش می کنه بنویسه! هی بنویسه و هی بنویسه. واقعا آدمو وادار می‌کنه بره به پیاده روی طولانی تو مغز پوسیدش! واقعا آدما رو وادار می‌کنه حتی اگه نمی خوان چیزی بنویسن بهش نگاه کنن و دست کم یه بار هم که شده به این خط که هی بی‌وقفه و پشت سر هم چشمک می‌زنه فکر کنن! فکر کنن حتی اگه یه لحظه باشه! بعضیا ممکنه به این فکر کنن که این چرا عینهو آدمای عادی ثبات رفتاری نداره! و هزار جور فکر دیگه! مثلا ممکنه به این فکر کنن که چرا از اون اول این رو یه خط راست یا یه خط عادی نساختنش! اما می‌دونید من به چی فکر می‌کنم وقتی این موجود چشمک زن ریزو می‌بینم! یاد یه بچه میافتم که داره تو تنها کوچه‌ی بن بست انتهای خیابونمون بالا و پایین می‌پره و با خودش می‌گه من همیشه جلوتر از بقیه‌ام و زودتر به آخر رسیدم و هیچ وقت نمی‌فهمه که پشت سرش چی هست! اما می‌دونین من به این چراغ چشمک زن حسودیم می‌شه چون همیشه اون نوک ریزش به سمت جلوست و روبروش سفیدیه! می‌تونه هرچی می خواد بنویسه و بزای خودش رقم بزنه! درست مثل بچه‌ها که قلبشون کوچیکه و همیشه به جلو نگاه می‌کنن نه پشت سر! نمی‌دونم چرا ما همش به پشت سرمون نگاه می‌کنیم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر